جدول جو
جدول جو

معنی ستم خانه - جستجوی لغت در جدول جو

ستم خانه
(سِ تَ نَ / نِ)
کنایه از دنیا. (آنندراج). ستم آباد. (مجموعۀ مترادفات ص 165)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جام خانه
تصویر جام خانه
نورگیر حمام، خانه ای که به دیوارهای آن آیینه یا شیشه نصب کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
اداره ای که نامه های مردم را از نقطه ای به نقطۀ شهر دیگر می رساند، ادارۀ پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتب خانه
تصویر کتب خانه
کتابخانه، محلی عمومی با کتاب های بسیار و مکانی برای مطالعه، کتاب فروشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم خانه
تصویر چشم خانه
خانۀ چشم، کاسۀ چشم، حفرهای که چشم در آن جا دارد، چشمدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتش خانه
تصویر آتش خانه
کوره، جای روشن کردن آتش، آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته می شود و آتش می گیرد، آتشکده، اسلحه خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرم خانه
تصویر حرم خانه
حرم سرا، اندرون سرای، اندرونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم خانه
تصویر گرم خانه
جای گرم، خانۀ گرم
فرهنگ فارسی عمید
(خَ تَ / تِ نَ / نِ)
جایی است که پیران ناتوان و بیمار درمان ناپذیر و کودکان بی کس را در آن نگاهداری می کنند، بیمارستان در تداول ترکان عثمانی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ مِ نَ / نِ)
کتخدا. خداوند خانه. (آنندراج) :
چو از دل رفت شیرین جان چه باشد
چو خصم خانه شدمهمان چه باشد.
امیرخسرو دهلوی (از آنندراج).
چون توبه ام شکستی گر نیست وجه باده
بفروش خانه من با خانه خصم خانه.
امیرخسرودهلوی (از آنندراج).
چند گوئی ز خانه کعبه
کار با خصم خانه افتاده ست.
میر حسن دهلوی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُ نَ / نِ)
آخورگاه. ستورگاه. اصطبل. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
(سُ نَ / نِ)
شرابخانه، و اولی آن است که به واو نویسند. (آنندراج) (بهار عجم). رجوع به سوچی خانه شود
لغت نامه دهخدا
(سِکْ کَ / کِ نَ / نِ)
ضرابخانه و دارالضرب و سرائی که در آنجا بر پول رایج نقش کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ / نِ)
سلاخ خانه و قصابخانه. (ناظم الاطباء). مذبح و مقتل ستوران و گوسفندان و مانند آن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ لَ نَ / نِ)
خانه ای که سلاح در آن نگهدارند. (بهار عجم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ نَ / نِ)
جهان نیستی. عالم قبل از وجود، عالم بعد از وجود:
خلوت خود ساز عدم خانه را
بازگذار این ده ویرانه را.
نظامی.
هستی او تا به عدم خانه بود
نقش وجود از همه بیگانه بود.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
معبد آتش پرستان. آتشکده. آتشگاه. بیت النار. بیت النیران: و این آتشخانه را که داریم و خورشید را که داریم نه بدان داریم که گوئیم این را پرستیم اما بجایگاه آن داریم که شما محراب دارید. (تاریخ سیستان) ، مجموع سلاح آتشین از توپ و تفنگ و نظائر آن در فوجی از سپاهی، آتش خانه سماور و کشتی و راه آهن، قسمتی که آتش در آن است. و آتش خانه تفنگ، درون لولۀ آن است
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. سکنۀ آن 750 تن. آب آن از رود خانه کنگیر. محصولات آنجا غلات و لبنیات و حبوب. ساکنان در زمستان به گرمسیر غربی ایوان و حدود سومار می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
خانه ای که در زیر زمین برای سکونت در ایام سرما سازند، محلی که برای پرورش انواع گل و گیاه در آفتاب رو سازند و دیوار ها و سقف آنرا از شیشه کنند گلخانه، جایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش افروزند، حجره ای که دارو سازان دارو ها را در آن خشکانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکه خانه
تصویر سکه خانه
ضرابخانه و دارالضرب و سرائی که در آنجا بر پول رایج نقش کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرم خانه
تصویر حرم خانه
اندرونی، سرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصم خانه
تصویر خصم خانه
کتخدا خداوند خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسته خانه
تصویر خسته خانه
جایی که ناتوانان را در آن نگاهداری می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستورخانه
تصویر ستورخانه
اصطبل، آخورگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست خانه
تصویر پست خانه
فرانسوی پارسی پیک خانه
فرهنگ لغت هوشیار
آبخانه آبشخور جایی که در آن جا آب برای تشنگان ذخیره کنند و آن جا را متبرک دانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلح خانه
تصویر سلح خانه
محلی که در آن جا سلاحها را گرد آورند زراد خانه اسلحه خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم خانه
تصویر یتیم خانه
دارالایتام، جای و محل پرورش یتیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه خانه
تصویر سیه خانه
سیاه چادر، زندان محبس، خانه بدیمن منزل بی میمنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر خانه
تصویر شتر خانه
طویله شتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنم خانه
تصویر صنم خانه
صنم کده: بتکده شمنخانه بتکده بتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتب خانه
تصویر کتب خانه
ماتیکانده کتابخانه: (از کتب خانه و علمنا ذوق علمی چشیده ام که مپرس) (مولوی)} بس که خرابات شد صومعه صوف پوش بس که کتب خانه گشت مصطبه درد خوار . {توضیح در غزلیات چاپ فروغی نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم خانه
تصویر یتیم خانه
((~. ن))
جای پرورش یتیمان، دارالایتام
فرهنگ فارسی معین
((~. نِ))
اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستمگرانه
تصویر ستمگرانه
ظالمانه
فرهنگ واژه فارسی سره